مال منی



کاش چشم باز کنم عید تموم شده باشه.

انگار خدا هم میدونست دیدنش کنار کس دیگه چقد دنیا رو روی سرم خراب میکنهنذاشت

الان شاید همون جایی نشسته که کمی قبل من نشسته بودم

دلم واسش انقد تنگه که دوس دارم بمیرم 

کمی بشینه پیشم فقط کمی

نگاش کنم کمی

دلتنگیش داره میکشه منو

بغضی که دیگه نمیشه قورت داد میریزه

سختیش حتی اگه منو بکشه فقط ماااااااااال خودمه نمیدمش حتی به خودش



امروز نوزده اسفند ساعت نزدکیای هفت غروب و من دارم بهش فک میکنم مثل بقیه ی لحظه های زندگیم

توی این غروب نمیدونم کدوم لباسش تنش کرده

نمیدونم کجای خونه وایساده

نمیدونم به چی نگاه میکنه

داره راه میرهنشسته.

نمیدونم

ولی میدونم داره به من فکر میکنه

میدونم داره منو زندگی میکنه

ولی میدونم لبخند داره

ولی میدونم که میدونه مال منه

میدونم که فقط به من میگه " جانم"


داشتنش شده تنها باور زندگیمکه خودش شده تموم زندگیم

 

واقعیت دیگه چیزی نیست جز "خودش"

دیگه تموم

شد.

تموم واقعیت من

 

 

دور تا دور دیواره

پر از محال  

صداش زدم

"زندگیم پرواز کنیم؟"

گفت" آره"

 و تموم

 



ماشین اصلاح من ریشامو از ته میزنهاز دوستم ماشین ریش تراششو قرض گرفتم. آخه ته ریش دوس داره همونجوری زذم که دلش میخواست دوش گرفتم وسایلمو گذاشتم تو کیفم یه سشوار یه شونه یه حوله و عطر و مسواک یه پیرهن یه تیشرت نو که گذاشتمش واسه خودش بپوشمش. با یه کادویی که شده عضو ثابت کیفم.همیشه هستش و میبرمش به امید اینکه ایندفه نیارمش ولی باز وقتی برمیگردم میبینم هنوز سرجاشه و ندیدمش که با کلی ذوق داستان خریدنشو واسش تعرف کنم . حاضر شدم یه جوری که دوستم گفت داری میری عروسی؟ هیچی نگفتم و ولی از خیلی دور هم معلوم بود چقد هم دلتنگم هم شوق دیدنش حالمو خوش کرده دست کردم توی جیبم پولام اندازه خرج کرایه رفت و برگشت و مسافرخونه ، با ده هزارتومن که میشد پول ساندویچم .بود.

رفتم 
رسیدم
دور دور از خونشون نشسته بودم. سردم شده بود . ولی انگار نه انگار دلم گرم بود که الان بفهمه اومدم کلی تحویلم میگیره و هی صدام میکنه و توی دلش داد میزنه اسممو
صدام زد گفت کجایی گفتم پشت در خونتون بیا توی بالکن 
اومد
دیدمش
بقیه نداره که.


امروز چقد فهمیدم  اگه ی ساعت خنده هاشو ازم بگیره دنیام اشک و گریه میشه.

بخدا بخدااا هیچی ارزش ناراحت شدن زندگیمو نفسمو جونمو نداره
میخوام هر لحظه خوشبخترین زندگی رو واسش بسازم.حتی خوشبختر ازین زندگیمون .فقط باشه و بخنده واسم. از دل و جووونم و داروندارم واسه خوشبختیش تلاش میکنم
دوسش داررررم دووسش دارررمکارم از دوست داشتنش گذشته
خودشم نمیدونه امروز واسه همون یه ساعتی که خنده هاشو ازم گرفت چه حالی شدم.دلم واسه خنده هااااش تنگ شده بوووود بخدااا اشکم بند نمیومد
همییییشه بهم ثابت شده که هیچی هیچی به یه لحظه ناراحتی زندگیم نمی ارزهبخدااا نمی ارزه
غلط کردم یه لحظه زندگیمو نارحت کردم.چه حق با من باشه چه نباشه
آدم حق ندااره زندگیشو جووونشو.نفسشووو.عمرررشووو همه دنیااااشوناراحت کنه
اینجوووری فدااااش میشم واقعی

اونم میخواد منو خوشبخت ترین کنه.میدونم .کاش بهم بگه طاقت ناراحتی منو نداره.



بدون حرف اضافه میگم

تا وقتی زندم همدیگرو داریمهردومون به زمان ثابت میکنیم  که  داشتن ینی چی.به زمان ثابت میکنیم که خواستن ینی چی .به زمان ثابت میکنیم که فقط مال همیم

دیگه تنها آروزیی که دارم اینه که تو بغلش بمیرم

نمیدونم الان چیکار میکنه ولی کاش بشنوه قلبم داره واسش میزنه 

انقد " او " شدم که هیچ شده همه چی جز خودش

کاش بیاد صدام کنه 



من بعد از هزار سالِ تمام حتی
‌باز روزی مُرده‌ام به خانه باز خواهد گشت
‌تو از این تنبوره‌نِ توی کوچه نترس
‌نمی‌گذارم شب‌های ساکتِ پاییزی
‌از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی
‌هر کجا که باشم
‌باز کفن بر شانه از اشتباهِ مرگ می‌گذرم
‌می‌آیم مشق‌های عقب‌مانده‌ی تو را می‌نویسم
‌پتوی چهار‌خانه‌ی خودم را
‌تا زیرِ چانه‌ات بالا می‌کشم
‌و بعد. یک طوری پرده را کنار می‌زنم
‌که باد از شمارشِ مُردگانِ بی‌گورش
‌نفهمد که یکی کم دارد

 

 

زندگیم

تموم زندگیم

تو جانی.واسه دست که بنویسهواسه چشم که بخونهواسه دل که بگهواسه من

 

دیروز 8 آبان بود امروز باید 9 آبان باشه ولی تقویم نوشته 9 آذرتقویم عجله داره بره واسه خودشمن و تو به تقویم کاری نداریمما هستیم .

اینجا شعر مولانا رو خوووووب درک میکنم .

روزها گر رفت ،گو رو، باک نیست

تو بمان، ای آنکه چون تو پاک نیست

 


آخر پاییزه

شب بلنده ، به بلندی موهات . به آرامش نفسات. به قشنگی چشمات . با قرص ماه صورتت و انار لبت

 و من هستم و تو و بغل و دستام و موهات و یک " تا ابد من برای تو"

کاملترین شعری هم که بخوام بنویسم اینه.

" من و تو"

همین.

یکسال از ساعت دو و نیم پارسال گذشت

دیدی شد؟

و ما رفتیم به بهشت تا ابد

 

 

 

الان هم ساعت دو نیمه


اینجا سلام

هزار سلام به تو که همه جانمی

پشتم گرمه بهت واسه روزایی که آروم آروم میان و میرن . واسه تموم آینده پشتم گرمه بهت واسه تموم بالا و پایینای عمر. منو داری .تکیه بده بقیش با من ، بریم، بقیش با من، بیا  بقیش با من.میشنوی خیال راحتمونو؟ آره توهم مثل منی. دیگه کارمون تمومهتو منو داریمنم تورو. الان شاید مشغول بچه هایی شاید نشستی شایدم دنبال کارایی شایدم از دست شلوغی بچه ها داری غر میزنی قربونت برم.هرجور که هستی.من پشتتم محکم تا ابد

امید .برگرد پشتتو نگاه کن.گرفتمت محکم.

 

خانومم

رنگ عمرم میدونی چیه؟ رنگ چشمات

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

گروه ریاضی متوسطه دوم استان البرز طراحي فروشگاه اينترنتي فرکام John همه چی موجوده graphic design in tehran سایت خبری خبرینو عشق و تنهایی Sam